خبرنگار ؛ قطعه اي گمشده از پازل رسانه ها
خبرنگار ؛ قطعه اي گمشده از پازل رسانه ها
خبرنگار ؛ قطعه اي گمشده از پازل رسانه ها
رسانه به عنوان يک ابزار اطلاع رساني در برهه ها و مقاطع مختلف از گذشته تا حال همواره توانسته ايفاگر نقش واقعي خود باشد . به گونه اي که با تورق کتاب تاريخ و مطالعه رويدادهاي مهم سياسي ، فرهنگي، اجتماعي و... که منجر به شکل گيري يک نهضت ، انقلاب يا حرکت ملي گرديده ، مي توان ردپاي رسانه ها را در اين عرصه ها به خوبي مشاهده نمود.
در واقع مي توان اين چنين ادعا نمود که حرکت هاي شکل گرفته در برهه هاي مختلف با پشتوانه ابزار اطلاع رساني آغاز گرديده و در ادامه مسير نيز تداوم يافته است. يعني مي توان نقش برجسته ابزارهاي اطلاع رساني را در اين حرکت ها و رويدادها لمس کرد و متوجه اهميت اين نقش گرديد.
بر همين اساس امروزه از مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسي ياد مي شود و انديشمندان و فرهيختگان علوم سياسي و ژئوپولتيک نيز بر اين امر صحه گذارده و معتقدند جوامعي که مي خواهند در مسير مردم سالاري و جامعه مدني گام بردارند بايستي اين رکن را قبول داشته و موانع بر سر راه مطبوعات مستقل و آزاد را بر چينند.
وقوع انقلاب اسلامي در ايران نيز از طريق ابزار اطلاع رساني که در آن زمان اعلاميه ها، شب نامه ها و سخنراني هاي مخفي و پنهاني اين مهم را بر عهده داشتند شکل گرفته و باعث شد مردم با آگاهي به اهداف انقلاب وارد کارزار شده و جامعه خود را از چنگ استثمار و استبداد رها سازند. همچنين با نگاهي به روزهاي شکوهمند هشت سال دفاع مقدس مي توان بيش از پيش به نقش چشمگير رسانه ها و ابزارهاي اطلاع رساني واقف شد.
در اين بين آنچه بيش از پيش نقش مطبوعات و رسانه هاي جمعي را برجسته ساخته و مي سازد وجود خبرنگاران شجاع ، آگاه و متعهدي است که در مسير آرمان هاي اصيل خود از هيچ تلاشي فروگذار نکرده و همواره سختي ها را به جان خريدارند. بنابراين مي توان چنين اذعان داشت که رکن چهارم دموکراسي در يک جامعه به حضور خبرنگاراني با چنين ويژگي هايي بستگي داشته و اگر رسانه ها از وجود اين قبيل خبرنگاران متعهد خالي شود، مي بايست گفت که رکن چهارم دموکراسي در جامعه محقق نخواهد شد.
در واقع برخورداري از حمايت ها و شانتاژهاي رسانه ها به گونه اي منجر به تحقق اين مساله گرديده که خبرنگار وام دار رسانه خود باشد و از اين جهت هرگز آن طور که رسالت او ايجاب مي نمايد قادر نخواهد بود نسبت به تعهدي که بر عهده گرفته موفق و کامياب گردد. يعني نبود فضا براي حضور رسانه هاي مستقل و آزاد اين موضوع را سبب گرديده و مي گردد که نتوانيم براي تحقق رکن چهارم دموکراسي در يک جامعه و کشوري که صفت مردم سالاري را يدک مي کشد چندان اظهار اميدواري نماييم. زيرا تا زماني که يک خبرنگار نتواند تحليل واقع بينانه و مستند خود از وقوع يک رويداد يا خبر را از نگاه آزاد و متفکرانه خود منعکس نمايد، نمي توان به رسالتي که او بر عهده گرفته خرده گرفت و او را مورد مماشات قرارداد. چون هر آنچه غير اين اتفاق بيفتد در واقع نوعي از يک انگيزه و کنش غير مسئولانه از سوي تهيه کننده خبر بوده و او هر آنچه را حاکمان و مديران رسانه اش از او خواسته اند انجام داده است.
اگر بخواهيم استنباط خود را بر اين اساس که فعاليت در رسانه ها اعم از الکترونيکي و مکتوب به عنوان يک شغل صرفا درآمدزا و تامين کننده نيازهاي اقتصادي محسوب شود ديگر نمي توان عنوان حرفه را بر روي آن گذارد و بايستي تمام تعاريف تحت الشعاع رسانه ها را از آن حذف و دور ساخت. زيرا اطلاع رساني و خبرسازي جداي از شغل بودن يک حرفه کاملا تخصصي با ويژگي هاي منحصر به فرد خود مي باشد که عدم رعايت يکي از بندهاي آن مي تواند اين حرفه را زير سئوال ببرد. بنابراين بايستي اذعان داشت که خبرنگاري به عنوان يک حرفه از وجهه و اعتباري والاي برخوردار بوده که به آساني نمي توان آن را ناديده انگاشته و صرف يک شغل تلقي نمود.
در واقع بايستي گفت يک رسانه موفق در عرصه هاي مختلف خبري همواره خود را مديون زحمات و تلاش هاي بي وقفه خبرنگاراني مي داند که در گرما و سرما و مواجهه با انواع ناملايمات و مشقت ها و بدون هيچ چشم داشتي در مسير رسالتي که بر عهده دارد گام بر مي دارد به اين اميد که افکار عمومي او را مورد تحسين قرار دهد.
امروزه خبرنگاران بيش از هر زمان ديگري مورد غضب کساني قرار گرفته اند که حاضر به بر ملا شدن رفتارها و حرکات خود در نگاه افکار عمومي نبوده و در اين بين خبرنگاران را مقصر اصلي مي پندارند. بنابراين با وارد شدن از طريق روش ها و شيوه هاي مختلف مي خواهند به نوعي وجهه اين قشر از جامعه اطلاع رساني را تخريب و زير سئوال ببرند. به گونه اي که بعضا و بر حسب مسائل و مشکلات پيش روي همه انسانها، موردي اتفاق مي افتد که آن را دستمايه خود قرارداده تا به حيثيت و جايگاه خبرنگار خدشه وارد کنند. اين قبيل اتفاقات زماني دو چندان مي شود که مشاهده کنيم خبرنگار از سوي مدير و حاکم رسانه خود نيز مورد بي مهري قرار گرفته و هيچ گاه به نقش خطير او توجه نمي شود، در حالي که اين طيف از جامعه اطلاع رساني بايستي به جهت نقشي که از آن برخوردار است بيش از پيش مورد حمايت مديران رسانه ها قرار بگيرد.
منبع: http://www.bashgah.net
/خ
در واقع مي توان اين چنين ادعا نمود که حرکت هاي شکل گرفته در برهه هاي مختلف با پشتوانه ابزار اطلاع رساني آغاز گرديده و در ادامه مسير نيز تداوم يافته است. يعني مي توان نقش برجسته ابزارهاي اطلاع رساني را در اين حرکت ها و رويدادها لمس کرد و متوجه اهميت اين نقش گرديد.
بر همين اساس امروزه از مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسي ياد مي شود و انديشمندان و فرهيختگان علوم سياسي و ژئوپولتيک نيز بر اين امر صحه گذارده و معتقدند جوامعي که مي خواهند در مسير مردم سالاري و جامعه مدني گام بردارند بايستي اين رکن را قبول داشته و موانع بر سر راه مطبوعات مستقل و آزاد را بر چينند.
وقوع انقلاب اسلامي در ايران نيز از طريق ابزار اطلاع رساني که در آن زمان اعلاميه ها، شب نامه ها و سخنراني هاي مخفي و پنهاني اين مهم را بر عهده داشتند شکل گرفته و باعث شد مردم با آگاهي به اهداف انقلاب وارد کارزار شده و جامعه خود را از چنگ استثمار و استبداد رها سازند. همچنين با نگاهي به روزهاي شکوهمند هشت سال دفاع مقدس مي توان بيش از پيش به نقش چشمگير رسانه ها و ابزارهاي اطلاع رساني واقف شد.
در اين بين آنچه بيش از پيش نقش مطبوعات و رسانه هاي جمعي را برجسته ساخته و مي سازد وجود خبرنگاران شجاع ، آگاه و متعهدي است که در مسير آرمان هاي اصيل خود از هيچ تلاشي فروگذار نکرده و همواره سختي ها را به جان خريدارند. بنابراين مي توان چنين اذعان داشت که رکن چهارم دموکراسي در يک جامعه به حضور خبرنگاراني با چنين ويژگي هايي بستگي داشته و اگر رسانه ها از وجود اين قبيل خبرنگاران متعهد خالي شود، مي بايست گفت که رکن چهارم دموکراسي در جامعه محقق نخواهد شد.
وامدار بودن رسانه
در واقع برخورداري از حمايت ها و شانتاژهاي رسانه ها به گونه اي منجر به تحقق اين مساله گرديده که خبرنگار وام دار رسانه خود باشد و از اين جهت هرگز آن طور که رسالت او ايجاب مي نمايد قادر نخواهد بود نسبت به تعهدي که بر عهده گرفته موفق و کامياب گردد. يعني نبود فضا براي حضور رسانه هاي مستقل و آزاد اين موضوع را سبب گرديده و مي گردد که نتوانيم براي تحقق رکن چهارم دموکراسي در يک جامعه و کشوري که صفت مردم سالاري را يدک مي کشد چندان اظهار اميدواري نماييم. زيرا تا زماني که يک خبرنگار نتواند تحليل واقع بينانه و مستند خود از وقوع يک رويداد يا خبر را از نگاه آزاد و متفکرانه خود منعکس نمايد، نمي توان به رسالتي که او بر عهده گرفته خرده گرفت و او را مورد مماشات قرارداد. چون هر آنچه غير اين اتفاق بيفتد در واقع نوعي از يک انگيزه و کنش غير مسئولانه از سوي تهيه کننده خبر بوده و او هر آنچه را حاکمان و مديران رسانه اش از او خواسته اند انجام داده است.
حرفه يا شغل
اگر بخواهيم استنباط خود را بر اين اساس که فعاليت در رسانه ها اعم از الکترونيکي و مکتوب به عنوان يک شغل صرفا درآمدزا و تامين کننده نيازهاي اقتصادي محسوب شود ديگر نمي توان عنوان حرفه را بر روي آن گذارد و بايستي تمام تعاريف تحت الشعاع رسانه ها را از آن حذف و دور ساخت. زيرا اطلاع رساني و خبرسازي جداي از شغل بودن يک حرفه کاملا تخصصي با ويژگي هاي منحصر به فرد خود مي باشد که عدم رعايت يکي از بندهاي آن مي تواند اين حرفه را زير سئوال ببرد. بنابراين بايستي اذعان داشت که خبرنگاري به عنوان يک حرفه از وجهه و اعتباري والاي برخوردار بوده که به آساني نمي توان آن را ناديده انگاشته و صرف يک شغل تلقي نمود.
نقش خطير خبرنگار
در واقع بايستي گفت يک رسانه موفق در عرصه هاي مختلف خبري همواره خود را مديون زحمات و تلاش هاي بي وقفه خبرنگاراني مي داند که در گرما و سرما و مواجهه با انواع ناملايمات و مشقت ها و بدون هيچ چشم داشتي در مسير رسالتي که بر عهده دارد گام بر مي دارد به اين اميد که افکار عمومي او را مورد تحسين قرار دهد.
امروزه خبرنگاران بيش از هر زمان ديگري مورد غضب کساني قرار گرفته اند که حاضر به بر ملا شدن رفتارها و حرکات خود در نگاه افکار عمومي نبوده و در اين بين خبرنگاران را مقصر اصلي مي پندارند. بنابراين با وارد شدن از طريق روش ها و شيوه هاي مختلف مي خواهند به نوعي وجهه اين قشر از جامعه اطلاع رساني را تخريب و زير سئوال ببرند. به گونه اي که بعضا و بر حسب مسائل و مشکلات پيش روي همه انسانها، موردي اتفاق مي افتد که آن را دستمايه خود قرارداده تا به حيثيت و جايگاه خبرنگار خدشه وارد کنند. اين قبيل اتفاقات زماني دو چندان مي شود که مشاهده کنيم خبرنگار از سوي مدير و حاکم رسانه خود نيز مورد بي مهري قرار گرفته و هيچ گاه به نقش خطير او توجه نمي شود، در حالي که اين طيف از جامعه اطلاع رساني بايستي به جهت نقشي که از آن برخوردار است بيش از پيش مورد حمايت مديران رسانه ها قرار بگيرد.
منبع: http://www.bashgah.net
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}